آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها نويسندگان
|
رنگين كمون
گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی* باقلم نقش حبابی برلب دریا کشید
زندگي يعني بخندي هرچندغمگيني ببخشي هر چند مسكيني وفراموش كني هرچند كه دلگيري اينگونه بايدزيست هرچندكه آسان نيست ديشب ازدلتنگيت بغضي گلويم راشكست گريه اي شد بر فراز آرزوهايم نشست من نگاهت راكشيدم روي تاريخ غزل تابمانديادي از روزي كه برقلبم نشست ازتوبگذشتم وبگذاشتمت بادگران رفتم ازكوي تو چون نيست مراعشق نهان باكدام شب دلم ازآمدنت سرشاراست فانوس بدست كوچه ي ديدار است آنگونه نوشتيم وگذشت آنچه توباماكردي توبمان ودگران واي به حال دگران
|
|||||||||||||||||
![]() |