نامه ی عاشقانه دکترشریعتی..
درباره وبلاگ

رنگین کمان پاداش کسی هست که تا آخرین لحظه زیر باران بایستد.
آخرین مطالب
پيوندها

نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 222
بازدید دیروز : 159
بازدید هفته : 604
بازدید ماه : 588
بازدید کل : 148322
تعداد مطالب : 486
تعداد نظرات : 786
تعداد آنلاین : 1


دانلود آهنگ جدید
رنگين كمون
گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی* باقلم نقش حبابی برلب دریا کشید
سه شنبه 18 مهر 1391برچسب:, :: 9:52 ::  نويسنده : ی گ ا ن ه       
با تو،همه ی رنگهای
 این سرزمین مرانوازش می کند
با تو،آهوان این صحرادوستان همبازی من اند
با تو،کوه ها حامیان وفادارخاندان من اند
با تو،زمین گاهواره ای است
که مرا درآغوش خود می خواباند
وابر،حریری است که برگاهواره ی من کشیده اند
وطناب گاهواره ام رامادرم،که درپس این کوه ها
همسایه ی ماست دردست خویش دارد
با تو،دریا با من مهربانی می کند
با تو،سپیده ی هر صبح برگونه ام بوسه می زند
با تو،نسیم هرلحظه گیسوانم راشانه می زند
با تو، من با بهار می رویم
با تو، من در عطر یاس ها پخش می شوم
با تو، من در شیره ی هر نبات میجوشم
با تو، من در هرشکوفه می شکفم
با تو، من در هر طلوع لبخند میزنم
در هر تندر فریاد شوق می کشم
در حلقوم مرغان عاشق می خوانم
و در غلغل چشمه ها می خندم
در نای جویباران زمزمه می کنم
با تو، من در روح طبیعت پنهانم
با تو،من بودن را،زندگی را،
شوق را،عشق را،زیبایی را،
 مهربانی پاک خداوندی را می نوشم
با تو،من در خلوت این صحرا،
درغربت این سرزمین،
درسکوت این آسمان،در تنهایی این بی کسی،
 غرقه ی فریاد و خروش و جمعیتم،
درختان برادران من اند
 و پرندگان خواهران من اند
و گلها کودکان من اند واندام
هر صخره مردی ازخویشان من است
و نسیم قاصدان بشارت گوی من اند
 و بوی باران، بوی پونه، بوی خاک،
شاخه ها ی شسته، باران خورده، پاک،
همه خوش ترین یادهای من،
شیرین ترین یادگارهای من اند.
بی تو،من رنگهای این سرزمین رابیگانه میبینم
بی تو،رنگهای این سرزمین مرا می آزارند
بی تو،آهوان این صحرا گرگان هار من اند
بی تو،کوه ها دیوان سیاه وزشت خفته اند
بی تو،زمین قبرستان پلید و غبار آلودی است
که مرا در خو به کینه می فشرد
ابر،کفن سپیدی است
که بر گور خاکی من گسترده اند
وطناب گهواره ام راازدست مادرم ربوده اند
و بر گردنم افکنده اند
بی تو، دریا گرگی است
که آهوی معصوم مرا می بلعد
بی تو، پرندگان این سرزمین،
سایه های وحشت اند و ابابیل بلایند
بی تو، سپیده ی هر صبح لبخند نفرت
بار دهان جنازه ای است
بی تو، نسیم هر لحظه رنج های خفته
را در سرم بیدار میکند
بی تو، من با بهار می میرم
بی تو، من در عطر یاس ها می گریم
بی تو،من درشیره ی هرنبات رنج هنوزبودن
را و جراحت روزهایی
 راکه همچنان زنده خواهم ماندلمس می کنم
بی تو، من با هر برگ پائیزی می افتم
بی تو من درچنگ طبیعت تنها می خشکم
بی تو، من زندگی را،شوق را، بودن را،
عشق را، زیبایی را، مهربانی
 پاک خداوندی را از یاد می برم
بی تو، من در خلوت این صحرا،
درغربت این سرزمین،در سکوت این آسمان،
 در تنهایی این بی کسی، نگهبان سکوتم،
حاجب درگه نومیدی،
راهب معبد خاموشی،سالک راه فراموشی ها،
 باغ پژمرده ی پامال زمستانم.
درختان هر کدام خاطره ی رنجی،
شبح هرصخره،ابلیسی، دیوی،غولی،
 گنگ وپرکینه فروخفته،کمین کرده مرابر سرراه،
باران زمزمه ی گریه در دل من،
 بوی پونه، پیک و پیغامی نه برای دل من،
بوی خاک،تکرار دعوتی برای خفتن من،
شاخه های غبار گرفته باد خزانی خورده،پوک،
همه تلخ ترین یادهای من،
تلخ ترین یادگارهای من اند

۩۞۩  سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرشباهنگ Shabahang's Pictures ۩۞۩