درباره وبلاگ

رنگین کمان پاداش کسی هست که تا آخرین لحظه زیر باران بایستد.
آخرین مطالب
پيوندها

نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 30
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 81
بازدید ماه : 662
بازدید کل : 147722
تعداد مطالب : 486
تعداد نظرات : 786
تعداد آنلاین : 1


دانلود آهنگ جدید
رنگين كمون
گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی* باقلم نقش حبابی برلب دریا کشید
چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:, :: 9:7 ::  نويسنده : ی گ ا ن ه       

 

این نه عشق است برادر که پشیمانی ماست

وین نه عهد است که تایید مسلمانی ماست

داغ یک عمرگناه است که پنهان کردیم

سجدبر دوست که نه سجده به شیطان کردیم

هی گنه کرده و گفتیم خدا میبخشد

عذر آورده و گفتیم خدا میبخشد

بخششی هست ولی قهر و عذابی هم هست

های مردم به خدا روز حسابی هم هست

نکنیم این همه بد درحق مولا نکنیم

کوفیان هرچه که کردند بیا ما نکنیم

یادمان رفته که ما حق رسالت داریم؟

یادمان رفته که میراث شهادت داریم؟

ای برادر گنه ماست علی گر تنهاست

واگر فاطمه این بنت مطهر تنهاست

گنه ماست حرم صحن جنون میگردد

ودل ضامن آهو همه خون میگردد

همه تقصیر منو توست برادر برخیز

شیعه یعنی که من و تو تو دلاور برخیز

هرکه در عین بلا شیعه بماند مرد است

هرکه یک موی بلغزد به علی نامرد است

مردم این خواب حرام است همه بر خیزید

جاده پیداست به جان شهدا بر خیزید

ما به خون خواهی اولاد علی آمده ایم

چهارده قرن گذشته است ولی آمده ایم

حرف این است ولاقوه الابالله

هرکه مرد است قدم رنجه کند بسم الله

 



دو شنبه 22 اسفند 1390برچسب:, :: 19:46 ::  نويسنده : ی گ ا ن ه       

 

دستمال كاغذی به اشك گفت:
قطره قطره‌ات طلاست
یك كم از طلای خود حراج می‌كنی؟
عاشقم
با من ازدواج می‌كنی؟


اشك گفت:
ازدواج اشك و دستمالِ كاغذی!؟
تو چقدر ساده‌ای
خوش خیال كاغذی!
توی ازدواج ما
تو مچاله می‌شوی
چرك می‌شوی و تكه‌ای زباله می‌شوی
پس برو و بی‌خیال باش
عاشقی كجاست!؟
تو فقط
دستمال باش!


دستمال كاغذی، دلش شكست
گوشه‌ای كنار جعبه‌اش نشست
گریه كرد و گریه كرد و گریه كرد
در تن سفید و نازكش دوید
خونِ درد

آخرش،

دستمال كاغذی مچاله شد
مثل تكه‌ای زباله شد
او ولی شبیه دیگران نشد
چرك و زشت مثل این و آن نشد
رفت اگرچه توی سطل آشغال
پاك بود و عاشق و زلال

او
با تمام دستمال‌های كاغذی
فرق داشت:
چون كه در میان قلب خود
دانه‌های اشك كاشت.

 

 



دو شنبه 22 اسفند 1390برچسب:, :: 17:2 ::  نويسنده : ی گ ا ن ه       

همه میپرسند :
چیست در زمزمه مبهم آب ؟
چیست در همهمه دلکش برگ ؟
چیست در بازی آن ابر سپید ؟
روی این آبی آرام بلند ،
که ترا می برد اینگونه به ژرفای خیال ؟

چیست در خلوت خاموش کبوترها ؟
چیست در کوشش بی حاصل موج ؟
چیست در خنده جام ؟
که تو چندین ساعت
مات و مبهوت به آن می نگری ؟

نه به ابر ،
نه به آب ،
نه به برگ،
نه به این آبی آرام بلند،
نه به این آتش سوزنده که لغزیده به جام ،
نه به این خلوت خاموش کبوترها ،
من به این جمله نمی اندیشم !

من مناجات درختان را هنگام سحر ،
رقص عطر گل یخ را با باد ،
نفس پاک شقایق را در سینه کوه ،
صحبت چلچله ها را با صبح ،
بغض پاینده هستی را در گندم زار ،
گردش رنگ و طراوت را در گونه گل ،
همه را میشنوم ،
می بینم ،
من به این جمله نمی اندیشم

به تو می اندیشم ،
ای سراپا همه خوبی ،
تک و تنها به تو می اندیشم .
همه وقت ،
همه جا ،
من به هر حال که باشم به تو می اندیشم ،
تو بدان این را تنها تو بدان .
تو بیا ،
تو بمان با من تنها تو بمان.
جای مهتاب به تاریکی شبها تو بتاب !
من فدای تو به جای همه گلها تو بخند!
اینک این من که به پای تو درافتاده ام باز ،
ریسمانی کن از آن موی دراز ،
تو بگیر،
تو ببند !

تو بخواه !
پاسخ چلچله ها را تو بگو،
قصه ابر هوا را تو بخوان !
تو بمان با من تنها تو بمان !

در دل ساغر هستی تو بجوش
من همین یک نفس از جرعه جانم باقی است ،
آخرین جرعه این جام تهی را تو بنوش!



دو شنبه 22 اسفند 1390برچسب:, :: 16:39 ::  نويسنده : ی گ ا ن ه       



دو شنبه 22 اسفند 1390برچسب:, :: 16:10 ::  نويسنده : ی گ ا ن ه       



دو شنبه 22 اسفند 1390برچسب:, :: 15:42 ::  نويسنده : ی گ ا ن ه       

 

   تصور کن اگه حتی تصور کردنش سخته

       جهانی که هر انسانی تو اون خوشبخت خوشبخته

        جهانی که تو اون پول و نژاد و قدرت ارزش نیست

               جواب همصداییها پلیس ضد شورش نیست

             نه بمب هسته ای داره نه بمب افکن نه خمپاره

             دیگه هیچ بچه ای پاشو روی مین جا نمیذاره

       همه آزاده آزادن همه بی درده بی دردن

   تو روزنامه نمی خونی نهنگا خودکشی کردن

     جهانی رو تصور کن پر از لبخندو آزادی

        لبالب از گل و بوسه پر از تکرار آبادی

           کسی آقای عالم نیست برابر باهمن مردم

             دیگه سهم هر انسانه تن هر دونه گندم

              بدون مرزو محدوده وطن یعنی همه دنیا

               تصور کن تو می تونی بشی تعبیر این رویا



یک شنبه 21 اسفند 1390برچسب:, :: 23:12 ::  نويسنده : ی گ ا ن ه       

  بخوان دعای فرج را،دعا اثر دارد 

  دعا پرنده عشق است و بال و پر دارد

  بخوان دعای فرج را و عافیت بطلب 

که روزگار بسی فتنه زیر سر دارد
 
بخوان دعای فرج را و نا امید مباش
 
بهشت پاک اجابت هزار در دارد
 
بخوان دعای فرج را که صبح نزدیک است
 
خدای را،شب یلدای غم سحر دارد

 
بخوان دعای فرج را به شوق روز وصال
 
مسافر دل ما،نیت سفر دارد

 
بخوان دعای فرج را که یوسف زهرا
 
ز پشت پرده غیبت به ما نظر دارد

 
بخوان دعای فرج را که دست مهر خدا
 
حجاب غیبت از آن روی ماه بردارد




یک شنبه 21 اسفند 1390برچسب:, :: 22:36 ::  نويسنده : ی گ ا ن ه       

   

                                           روز اول

با خودت صادق باش و نگران آنچه دیگران درباره ات فكر می كنند نباش. تعریفاتی را كه آنها از تو دارند نپذیر,خودت خودت را تعریف كن

روز دوم

از قدرت خود مایه بگذار و بر قدرت دیگران تكیه نكن.استعدادهای خود را پرورش بده و بر استعدادهای مردم غبطه نخور
روز سوم

حتی گردابی از افكار ناراحت كننده , با شوخی و خنده ای از ته دل.از بین خواهد رفت.
روز چهارم

اگر میخواهی مشكلات خود حل شوند , به دلهای دردمند دیگران تسلی و آرامش بده.
روز پنجم

بزرگترین شفا بخش عشق است
روز ششم

قدرت درك یافته هایی را كه از تجربیات مختلف به دست میاوری, افزایش بده . آن را در سكوت , باور كن. و در اختیار دیگران قرار بده
روز هفتم

بگذار كه لبخند در قلبت باور شود و از دریچه چشم هایت به دنیا بتابد مانند لبخندهای دوستا نه , شفا بخش و سپاسگزار باش.
روز هشتم

نخواه كه دیگران را با زیبایی و جذابیت جذب كنی . زیرا هر چند داشتن اقتدار بر دیگران ارضا كننده است,اما به تدریج وجودت ناقص و ضعیف خواهد شد سعی كن با الهام بخشیدن به دیگران و تحسین اهداف عالی انها , خود را قوی كن
روز نهم

هنكامی كه وسوسه می شوی تا حرفهای كنایه آمیز و نیشدار به دیگران بزنی یادت باشد كه فلفل زیادی, طعم غذا را خراب می كند.
كلمات نسنجیده , دوستیهای با ارزشی را تباه كرده اند.اما مهربانی هیچ چیز را خراب نمی كند اجازه بده دیگران هر طور مایلند پیش بروند
روز دهم

ظرفیت عشق وجودت را با دوست داشتن همه انسان ها و تمامی زندگی , افزایش بده.
روز یازدهم

همواره به دیگران كمك كن و همراهی شان كن تا به تعالی برسند.آنگاه خود نیز از درون به تعالی خواهی رسید
روز دوازدهم

اگر میخواهی مشكلات خود حل شوند , به دلهای دردمند دیگران تسلی و آرامش بده.
روز سیزدهم

با تحقیر دیگران , سستی و تنزل خود را نشان می دهیم , نیكی , نیكی و مهربانی با دیگران, انعكاس پیروزی درونی است
روز چهاردهم

برای غلبه بر این گرایش كه همه چیز را شخصی و خودمانی بدانی , به انچه درباره غیر شخصی برخورد كردن و جدی بودن از دیگران می شنوی , ترتیب اثر بده
روز پانزدهم

باروهای قلبی ات, تعیین كننده شخصیت آتی تو هستند .اگر بر مسائل حقیر تمركز كنی ,
حقیر خواهی شدو اگر بر افكار متعالی تمركز كنی , افتخار نصیبت خواهد شد
روز شانزدهم

افكار تو بر دریافتی كه از دنیای , پیرامون داری رنگ می دهد. افكار منفی حتی سفید راخاكستری نشان می دهد.و افكار مثبت حتی یك روز خاكستری را زیبا می كند
روز هفدهم

آنها معمولا احساسات و الهامات را براحتی جذب می كنند اگر احساسات شان آرام باشد ,
الهامات را به آرامی دریافت می كنند و دریافت آنها را احساس می كنند تسلی و آرامش بده.
روز هجدهم

افكار را بر روند درازمدت زندگی متمركز كن . با فراز و نشیب های گذرا در نیفت و انرژی ات را برای كنار آمدن با واقعیات های همیشگی زندگی حفظ كن
روز نوزدهم

بگذار افكارت را عقل , و عوا طفت را عشق غیر خودخواهانه هدایت كند
روز بیستم

خود را بدون هیچ چشم داشتی وقف دیگران كن
روز بیست و یکم

زیبایی حقیقی نوری است كه از درون ساطع می شود منشآ آن افكار مثبت , محبت و فضیلت های اخلاقی است زیبایی صورتكی نیست كه انسان به چهره بگذارت و به آن مباهات كنداشتیاه است اگر فكر كنیم زیبایی مختص جوانی است هر سنی زیبایی خاص خودش را دارد
روز بیست و دوم

قدر شناس باش و قدر شناسی را ابراز كن از دهنده هدیه بیشتر از خود هدیه قدر دانی كن
روز بیست و سوم

قدرت خیانت و بدی ا بدی نیست . به عیبجویی دیگران , درست و یا نادرست توجه نكن اما قلبآ از آنها سپاسگزار باش.اگر می خواهی بر كسانی كه به تو بدی كرده اند غلبه كنی از آنها نزد دیگران به خوبی یاد كن با تاریكی نمی شود بر تاریكی غلبه كرد سلاح موثر بر تاریكی , نور است
روز بیست و چهارم

حب و بغض را از خودت دور كن قناعت را در وجودت تقویت كن از داشتن دوستان واقعی راضی و شاكر باش
روز بیست و پنجم

بیشتر منشا كنش باش , تا واكنش. واكنش های احساسی مانند ابری واقعیات را می پوشانند.
بگذار محبتت نسبت به دیگران , مثل عقربه قطب نما عمل كند, مهم نیست كه چند بار منحرف شود زیرا نهایتآ مسیر درست را نشان خواهد داد. كاری را كه احساس می كنی درست است انجام بده كاری كه سودش به دیگران برسد
روز بیست و ششم

سعی نكن همواره دیگران را از خود راضی نگه داری,كافی است برای دیگران دوستی صادق باشی
روز بیست و هفتم

اگر بگذاری , زندگی می تواند مثل سوار شدن بر یك چرخ و فلك تفریحی باشد یك روز بالا برود و روز بعد پایین بیاید. از درونت فرمان بگیر خواه زندگی بر وفق مراد باشد, خواه توام با مشكل . همه چیز در حال تغییر است.از هیچ چیز زیاده خوشحال یا ناراحت نشو .
روز بیست و هشتم

هنگام صحبت با دیگران منصف باش و سعی كن نقظه نظرات آنها را بفهمی و محترم بشماری .
زیرا تنها با درك كردن دیگران است كه می توان به تغییر آنها امیدوار بود . تنها حقیقت است كه ارزش نهایی دارد نه عقاید و نظرات مختص به دلهای دردمند دیگران تسلی و آرامش بده.
روز بیست و نهم

برای دیگران مانند یك مادر باش. بی هیچ انتظاری ببخش و توقع پاداش نداشته باش . با این كار از زندگی هزاران برابر پاداش خواهی گرفت .
روز سی ام
هنگامی كه دیگران به تو بدی می كنند , با محبت , مهربانی , درك و بخشش نا هنجاری عدم تعادل آنها را شفا بده




شنبه 20 اسفند 1390برچسب:, :: 18:11 ::  نويسنده : ی گ ا ن ه       

 

شبیه برگ پاییزی ، پس از تو قسمت بادم

خداحافظ ، ولی هرگز نخواهی رفت از یادم

خداحافظ ، و این یعنی در اندوه تو می میرم

در این تنهایی مطلق ، که می بندد به زنجیرم

و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد

و برف نا امیدی بر سرم یکریز می بارد

چگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم ؟

چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟

خداحافظ ، تو ای همپای شب های غزل خوانی

خداحافظ ، به پایان آمد این دیدار پنهانی

خداحافظ ، بدون تو گمان کردی که می مانم

خداحافظ ، بدون من یقین دارم که می مانی !!!

 



شنبه 20 اسفند 1390برچسب:, :: 11:46 ::  نويسنده : ی گ ا ن ه       

مشق سکوت روخط نزن اینجاکسی غریبه نیست

نگوکه باورنداری حرف دلت روبنویس

دفترکهنه دلت رنگ غمودوست نداره

بهش نگوتوراه عشق هیچ کسی پانمیذاره

ازغم و تنهایی نگویاس سفیدپشت سر

نگوشقایق نمیادهمین حالا پشت در

ازشب وتاریکی نگو خورشیدمون جلوه گره

نگونسیم سحری ازکوچه مون نمیگذره