نابينا به ماه گفت : دوستت دارم .
ماه گفت : چه طوري ؟ تو که نمي بيني .
نابينا گفت : چون نمي بينمت دوستت دارم .
ماه گفت : چرا ؟
نابينا گفت : اگر مي ديدمت عاشق زيباييت مي شدم
ولي حالا که نمي بينمت عاشق خودت هستم...
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها نويسندگان
|
رنگين كمون
گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی* باقلم نقش حبابی برلب دریا کشید
شنبه 19 بهمن 1398برچسب:زندگی زیباست, :: 14:34 :: نويسنده : ی گ ا ن ه
زندگی پر از زیبایی است، به آن توجه کن
با خودمان میگوییم عادت میکنیم ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﻣﻮﯼ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺑﺎﺩ ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ زنگ بزن، شنبه 28 دی 1398برچسب:شیرین وگوارا , :: 22:17 :: نويسنده : ی گ ا ن ه
میسرایمت....!!
نابينا به ماه گفت : دوستت دارم . ولي حالا که نمي بينمت عاشق خودت هستم... چشم هایم را می بندم
تاریکی اوار می شود!
چشم هایم را باز می کنم
روشنایی زیبایی
حسی قشنگی به اسم زندگی!
چشم هایم را می بندم
تاریکی دوباره می اید
حسی مثل ترس
حرفی از جنس مرگ!
ای وای اگر تاریکی بیاید وماندگار شود؟!
پلک هایم را دوباره باز می کنم زندگی دوباره به سراغم می اید
فرصتی کوتاه شاید به اندازه پلک زدنی دوباره!
شاید به اندازه پژمردن یک گل!
شاید به قدر به دست اوردن یک چراغ!
|
|||||||||||||||||
![]() |